آرامگاه داریوش هخامنشی بزرگ در نقش رستم
آرامگاه داریوش هخامنشی بزرگ در نقش رستم
دستگاه های فلزیاب ، میدان مغناطیسی را در اطراف دیسک جستجوگر خود ایجاد میکنند؛
زمانی که جسم فلزی در محدوده میدان مغناطیسی آن قرار بگیرد شدت میدان مغناطیسی تغییر کرده و
دستگاه فلزیاب متوجه وجود فلز در اطراف دیسک خود خواهد شد و آن را آشکار و اطلاع میدهد.
امروزه فلزیاب ها کاربرد و کارکردهای مختلفی دارند از جمله در صنعت نظامی،معدن یابی،ژئوفیزیک، کابل های مختلف و لوله های زمینی.
دستگاه های فلزیاب انواع مختلفی دارند، مانند فلزیاب پالسی، فلزیاب حرارتی، فلزیاب جی پی آر، فلزیاب تصویری و …
از آنجا که ساخت و تهیه اینگونه مقابر اول بار به دستور داریوش بزرگ ( ۵۲۲-۴۸۹ ق.م ) صورت گرفت و بعدها توسط جانشینانش مورد تقلید قرار گرفت ، در شرح چگونگی ساخت و نیز توصیف نقوش موجود ، آرامگاه وی را مد نظر قرار دادهایم و آنرا بطور کامل می نمایانیم .
آرامگاه داریوش بشکل صلیبی با ۴ شاخه مساوی در دل صخرهای به ارتفاع ۶۰ متر کنده شده است . در ارتفاع ۲۶ متری از قله ،در فضایی بوسعت ۹۰/۱۰ متر و ارتفاع ۵۰/۸ متر شاخه بالایی ایجاد شده سپس با افزایش وسعت کار شاخههای چپ و راست را به ارتفاع ۲۶/۷ متر کندهاند . آنگاه قسمت انتهایی به ارتفاع ۸۰/۶ متر کنده شده است . این قسمت آخری ناتمام مانده است زیرا در پایین آن سنگ بصورت دندانه دندانه در آمده و با توجه به همین مطلب شیوه ساخت صلیب مشخص می گردد ، به این نحو که ابتدا بخشی رگهدار در سنگ مییافتند و بعد از گشاد کردن آن تکه ای چوب خشک درون آن مینهادند و با آب تر میکردند ، چوب در اثر نفوذ آب منبسط شده و سنگ میترکیده است . اما برخی معتقدند که از پایین کوه شروع به تراش نموده و سکوهایی برای بالا رفتن در دو طرف مقابر میساختند که بعداً و در خاتمه کار بترتیب آن سکوها را که در حکم داربست بودهاند تراشیدهاند تا هم بد منظر نباشد و هم راهی برای نفوذ بدرون قبور نماند .
آرامگاه داریوش هخامنشی بزرگ در نقش رستم
کتزیاس مورخ یونانی مینویسد : دارویش به ساخت آرامگاهی در کوه دو تیغ ( نقش رستم )امر داد و پس از اتمام کار قصد بازدید آنرا نمود ولی نزدیکترین کسانش ( ایزییوس ) خواستند آنها این عمل را انجام دهند لیکن به هنگام صعود ، مغانی که با ریسمان آنها را بالا می کشیدند از ترس مارهای خزنده بر روی صخره ریسمانها را رها کردند ، پس آن نگون بختان بر زمین افتاده و مردند .
برخی محققین واژه یونانی فوق را پدر و مادر داریوش معرفی می کنند و معتقدند که جسد آندو نیز در همان آرامگاه مدفون بوده است .
جلوه بیرونی آرامگاه
پیکره داریوش :
چشمگیرترین نقش شاخه بالایی پیکره داریوش است به ارتفاع ۷۰/۲ متر در سمت چپ بصورت نیمرخ که بر روی سکویی سه پلهای ایستاده ، کمانی بدست چپ گرفته و دست راستش در حالت نیایش قرار دارد . تاجی کنگره دار بر سر نهاده و ردایی بلند با آستین پرچین بر تن کرده است . موی پیچ در پیچ ، ریش بلند حلقه حلقه ، دستبندهای منقش بر مچ و حلقهای که از گوش راست آویزان است و نیز کفش ساده و نیم تنه و دامنی که با کمربند استوار شده از دیگر مشخصات پیکرهاند .
آتشدان :
هر یک از شاهان ایران کهن همواره آتش شاهی داشتند که بر آتشدانی در جنگها و مواقع مهم در جلو آنان برده می شد . این آتش همیشه روشن تنها با مرگ شاهنشاه رو به خاموشی میرفت . این آتش که میان شاهان پارس بعنوان میراث هخامنشیان حفظ می شد ،بعدها ساسانیان آنرا زنده کرده ، به نیایش بیشتر آن پرداختند . آتشدان شاهی ساقهای مکعب مستطیل با طاقچهای کنده شده دارد . در زیر آن سکویی سه پله یکی کوچکتر از دیگری واقع شده و همین سکو بحالت وارونه روی آن قرار دارد . این آتشدان با اندک اختلافاتی در همه آرامگاهها تکرار شده .
فر کیانی :
نیم تنه انسانی بحالت نیم رخ چپ که از دو حلقه متحدالمرکز بیرون آمده و با یک دست حلقه شاهی را گرفته و دست دیگرش به نشان برکت بالا آمده به همراه دو بال گشوده عقاب از طرفین و دم بزرگ و پاهای آویزان مجموعاً انسانی بالدار را تصویر می کنند . این نقش نه آنگونه که غربیان عادت کرده اند مظهر اهورامزداستک و نه چنانکه پارسیان مزداپرست معتقدند فروهر می باشد . باید دانست که ایرانیان باستان به نیروی ایزدی بنام فر اعتقاد داشتند که اصلاً چیز نیک و خواسته خوب و دلپذیر معنی می دهد و بعدها مفهوم بخت نیک خداداد و تأیید الهی یافت . این فر دو نوع است : فر کیانی که ویژه شاهان راست کردار و نیک پندار و ایرانی نژاد بود و فر ایرانی که ویژه ایرانیان بود بطور عام . هخامنشیان فر کیانی را با بال تجسم می نمودند و نقش عقاب گشاده بال بر درفش شاهی و تصویر همین درفش بر سکه ها خود گواه است . اوستا نیز فر کیانی را بصورت مرغی از خانواده شاهین توصیف نموده است با آمدن اسکندر تی کی ( فرشته نیکبختی افراد و شهرها در آیین یونانی ) با فر یکسان دانسته شد و در عصر اشکانی و ساسانی انسان بالدار دوره هخامنشی در شکل تی کی ظاهر می شود که بر روی سکه ها و سنگتراشیها حلقه شاهی را میآورد . در مورد حلقه بالدار هم چون همیشه با ایرانیان و اموال آنها رابطه دارد می توان پذیرفت که آن فر ایرانی است و نه چیز دیگر .
نقش بزرگان :
دیوارههای دو طرف شاخه بالایی نیز منقوش اند . سمت چپ پس از روایت اکدی کتیبه های داریوش از بالا به پایین ۲ سرباز پارسی نیزه دار در کنار هم و سپس دو سرباز دیگر یکی بعد از دیگری نقش شدهاند . روبروی اینان در دیوار مقابل سه نفر پارسی غیرمسلح در حالت درودگویی ایستاده اند . دو جانب شاخه بالایی هم مزین به قابی منقوش است . سمت چپ از بالا به پایین یک نیزه دار پارسی بنام گئوبروی پتیشخواری نیزهدار داریوش ، یک سرباز مادی بنام اسپه کانه کماندار و نفر سوم هم نامشخص است . در قاب سمت راست به همان ترتیب سه شخص پارسی غیرنظامی در حالت درودگویی نقش شدهاند . بزرگی این افراد نسبت به اورنگ بران و کوچکی شان نسبت به شاه مبین مقام والای آنان است . در مورد هویت افراد منقوش در قابها می توان گفت که این نقوش بیانگر موقعیت داریوش در میان ۶ یاور او در روزهای خطر است همانند وضعیت اهورامزدا در میان امشاپسندان ۶ گانه . در مورد ۷ نفر منقوش بر دیوارههای درونی همین قدر میتوان گفت مقامشان بسیار بلند بوده و شاید رؤسای قبایل هفتگانه پارسی بودهاند
ماه:
در گوشه بالایی ، سمت راست هم سطح با فر کیانی نقش ماهی با هلال آویخته کندهاند که قرصی نازک در شکم دارد . این نقش شبیه نقش ماه در هنر آشور است که علامت سین ( خدای ماه ) بود . رو به پایین و قرصدار بودن آن نمودار شبهای بیستم تا بیست و دوم ماه است و برابر بودن آن با فرکیانی مبین اهمیت خاص آن است گو اینکه ایرانیان باستان گاهی ماه را علامت بخت و نیروی کشور خود می دانسته اند . نیز اینکه ماه را رو به زوال نمودهاند به رمز و اشاره فروماندن چراغ عمر داریوش را در نظر داشتهاند که بواسطه آن بخت ایران نیز روزی چند رو می پوشاند و با جلوس شاه جدید باز طلوع می کند.
اورنگ بران:
اورنگ شاهی ( گاث در فارسی باستان و گاه در شاهنامه ) تختی است بزرگ و مستطیل با پایه هایی بشکل ساق ، مچ و کف شیر که بر گویهایی مضاعف استوار است . نیم تنه شیری غران و شاخدار سر پایه ها را شکل می دهد . لبههای تخت برآمده و مزین به نقش گلبرگهای عمودی و موازی است . این تخت بر سر دست ۲۸ نفر در دو رده با سلاح و متمایز از یکدیگر حمل می شود . سر و پاهای افراد از نیمرخ و بازو تا کمرشان از روبرو نقش شده گو اینکه حالت ایستاده دارند نه حرکت . بالا و پایین بودن افراد شاید به این خاطر است که می خواسته اند دو لبه تخت را بر دستها بنشانند ولی بعلت عدم شناخت علم مناظر و مرایا در دو رده کار کردهاند . عقب و جلو تخت هم دو نفر ایستادهاند که یا بعد از اتمام کار آرامگاه نقش شده اند یا اینکه میخواسته اند اشخاص را در دو گروه مرکب از عدد هفت بنمایانند که در میان ایرانیان تقدس داشته .
نقش اورنگ بران درکل مبین وسعت امپراتوری پارس می باشد و شاه ایران شاه همه قبایل . چون هیچ قومی را بر دیگری برتری نیست همه در خور اعتمادند و شاه و دولت به همه آنان تعلق دارد و بر بازوی ایشان متکی است .
کاخ منقوش :
بر جبهه مرکزی آرامگاه کاخی منقوش است که بیشباهت به قصر اختصاصی داریوش در تخت جمشید (تچر) نیست . به عقیده اشمیت به رمز تختی را در کاخ بارعام داریوش ( آپادانا ) تصویر می کند که غیرقابل حرکت بوده است . برخی اختلافات نقش با کاخ تچر از این قرار است . وجود نیم ستون به جای ستونهای کامل کاخ . کوتاهی در این نقش نسبت به کاخ تچر . ارتفاع کل ستونها و آرامگاه که به ۲۲/۶ متر می رسد و بیشتر از ارتفاع ستونهای کاخ است . ( ۹۳/۵ متر ) . دندانههای پیشانی و رخ بام که سر تیرهای عمودی است و سر در مکعب مستطیل با تاجی با شیارهای عمودی و قاب مضرس سه پلهای از دیگر مشخصات این نقش می باشد . بهرحال از روی کاخ منقوش می توان خصوصیات گم شده کاخ تچر را بازسازی نمود.
کتیبه ها :
بجز سنگ نوشتههایی که گئوبرو و اسپه کانه را معرفی میکند و نیز پهلو نوشته های معرف اورنگ بران ، دو نوشته بزرگ بر آرامگاه کنده شده . آنکه پشت سر داریوش است به زبان و خط پارسی باستان بوده ، ۶۰ سطر دارد و در کنارش متن کوتاه شده به زبان و خط عیلامی زده شده . در کنار درگاه ورودی آرامگاه نیز سنگ نوشته ای به سه زبان پارسی باستان ، عیلامی و بابلی یا آکدی نقش نمودهاند . این هر دو سخنان داریوشند که پس از ستایش اهورامزدا خود و تبارش و قبایل تحت امرش را می شناساند و می گوید که به تأیید و با توکل به اهورامزدا همه کارها را راست نموده و شاه شده است و می خواهد از دیگران تا به فرمان اهورامزدا روند و از دروغ و کژی و ظلم به زیر دست بپرهیزند .
علاوه بر آنچه گفته شد یک اثر کوچک در جبهه بالایی زیرمتن عیلامی کتیبه داریوش نقر شده و آن کتیبه ای است ۲۵ سطری به خط آرامی که هرتسفلد ( ۱۹۲۳م ) آنرا متن آرامی سنگ نوشته داریوش دانست . بعداً که معلوم شد از اردشیر نامی یاد می کند حدس زدند که باید مربوط به دوران اردشیر اول باشد .اما وجود نام س ـ ل ـ و ـ ک در سطر چهارم آن تعلق آنرا بدوره سلوکیان تقویت کرد . آمدن نام سلوکوس بی لقب شاه ، مبین آن است که وی سلوکوس اول بوده که در ۳۰۵ ق . م لقب شاهی یافته پس کتیبه باید متعلق به زمانی مابین ۳۱۲ ق.م تا ۳۰۵ ق. م باشد .
رنگ آمیزی نقوش :
نقوش روی آرامگاه روز اول ازرنگ می درخشید . آثار رنگ آبی بر روی سر ستون تعدای از نیم ستونها و روی برخی حروف کتیبه ها مشخص شده است . نیز اثر رنگ های آبی ، قرمز ، قهوهای و سبز بر لبه طاقچه مانندی که اورنگ بران رویش ایستادهاند حاکی از آن است که هر پیکره جداگانه و دقیق رنگ شده بوده است . البته در سال ۱۹۱۰ م هرتسفلد جزئیاتی بیشتر در این نقوش مشاهده کرده بود که امروزه آسیب طبیعت از بینشان برده است.
مشخصات درون آرامگاه :
در جلو آرامگاه ایوانی دراز و کم عرض تراشیدهاند که از میانش درگاه ورودی که دری سنگی داشته و اینک فقط بالای آن بجای مانده بدرون دهلیزی موازی با جبهه آرامگاه راه می یابد و ۷۳/۱۸ متر درازا ، ۱۳/۲ متر پهنا و ۷۰/۳ متر بلندی دارد با سقفی کاملاً مسطح . روبروی درگاه ورودی و عمود بر طول محور دهلیز در ارتفاع ۰۵/۱ متری اطاقکی مستطیل با ۸۰/۲ متر پهنا و ۷۵/۴ متر درازا کندهاند که دارای سقفی همسطح دهلیز می باشد با اندکی حالت شیروانی در ثلث درونی اش . درکف اطاقک سه حفره مستطیلی بطول ۱۰/۲ متر و ژرفای ۰۵/۱ کندهاند . عرض حفره ها ۰۵/۱ متر است با لبه ای به ضخامت ۵/۱۷ سانتیمتر که کار قاب در پوش سنگی را می نموده است . قصد بر آن بوده که دو اطاقک دیگر دو طرف اطاقک اول بکنند ولی با کمی پیشروی به سمت چپ در برخورد با مانعی در کوه بالاجبار درازای دهلیز را از طرف چپ دو برابر کرده واطاقکها را با سقفی شیبدار ساخته اند . جهت جلوگیری از نفوذ نم باران و برف بدرون حفرهها آبراهههایی باریک در سه طرف هر اتاقک کنندهاند که همگی یکی شده و در کف دهلیز از سمت راست دیوار بیرون می روند.
انتساب قبور :
هیچ نشانه و مدرکی در این زمینه در دست نیست . ولی از آنجا که در آرامگاههای هخامنشی همیشه قبر یا قبور روبروی درگاه را می کندهاند یکی از قبور اطاقک اول باید از آن داریوش باشد و دوتای دیگر هم احتمالا از آن پدر و مادرش که در بازدید از آرامگاه کشته شدند در مورد قبور دیگر هم دو فرضیه وجود دارد یکی اینکه آنها را برای نزدیکترین کسان داریوش ساخته بودند و دوم اینکه شاید ۶ آزاده پارسی که داریوش را در سرکوب گئومات و رسیدن به شاهی یاری نمودند آنجا آرمیده اند . اما مسلم است که با وجود کتیبههای میخی انتساب قطعی آرامگاه به داریوش بزرگ اثبات شده است
آرامگاه داریوش هخامنشی بزرگ در نقش رستم
آرامگاه داریوش هخامنشی بزرگ در نقش رستم
آرامگاه داریوش هخامنشی بزرگ در نقش رستم
پیشرفته ترین مرکز فروش فلزیاب و طلایاب ماورا
تصویری – لیزری – جی پی آر – سنسوری – نقطه زن – شعاع زن – آنتنی – خوراکی – پالسی – یونیاب – ردیاب و راداری دوستانی که قصد خرید هر نوع فلزیابی را دارند میتوانند همه روزه از ساعت ۱۱ صبح الی ۲۳ شب از ما مشاوره رایگان بگیرند.
دوستان عزیز، لطفا سنجیده عمل کنید و هیچوقت برای خرید عجله نکنید.
شماره های تماس: ۰۹۱۲۲۶۵۲۱۷۱ – ۰۹۱۲۲۶۵۵۰۱۰ – ۳۳۵۰۲۱۹۱-۰۲۶
گروه ماورا، افتخار دارد که با ۲۰ سال سابقه کاری در امر فروش انواع فلزیاب، معدن یاب و… در خدمت شما عزیزان باشد.
آرامگاه داریوش هخامنشی بزرگ در نقش رستم